متولد اردیبهشت 1336 در تهران است. در هفت سالگی خانواده اش زمانی که به خانه جدید نقل مکان کردند او را پیش مادر بزرگش گذاشتند تا مادر بزرگش تنها نباشد. و این تنهایی و دوری از خانواده باعث خیالپردازی  او شد، و از همان کودکی علاقمند به نوشتن شد و خیالاتش را برروی کاغذ نوشت.

عباس معروفی

زندگی نامه

در دبیرستان ریاضی و در دانشگاه ادبیات دراماتیک خواند. سپانلو در دانشکده هنرهای دراماتیک استادش بود، محسن یلفانی و محمد مختاری و سمندریان و خیلی‌های دیگر استادش بودند. اما سپانلو این جوان را از جمع دیگر دانشجویان برداشت و برایش وقت گذاشت، خیلی چیزها به او آموخت.

او عباس معروفی یکی از نویسندگان شناخته شده‌ی معاصر است که در عرصه‌های مختلفی مانند نویسندگی، روزنامه نگاری، شعر، نمایشنامه نویسی و تدریس فعالیت داشت.

در سال 1354 با محمدعلی آشنا و با این آشنایی او کم‌کم با فضای حرفه‌ای نوشتن آشنا شد. در سال 1355اولین داستانش در مسابقه‌ی قصه نویسی «کیهان» چاپ شد. در سال 1358با ملاقات با محمد سپانلو در کانون نویسندگان ایران عضو شد و باعث معاشرت با چهره‌های مشهوری مانند احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، نصرت رحمانی، حمید مصدق، پرویز کلانتری، محمد مختاری و پری صابری شد.

وقتی در سال 1358هوشنگ گلشیری یکی از داستانهای معرفی را شنید گفت: «تو داستان نویس نمی‌شوی، برو لحاف دوزی.» معرفی دنبال گلشیری راه افتاد از او کمک خواست. گلشیری هم گفت: «اگر می‌خواهی داستان نویس بشوی، باید دو هزار کتاب بخوانی.» معروفی بعد از آن ننوشت و فقط خواند تا اینکه روزی داستانی نوشت و برای گلشیری خواند و در جلسات داستان نویسی کانون نویسندگان پذیرفته شد.

در سال 1359 اولین مجموعه داستانی «روبه روی آفتاب» را به چاپ رساند. سال 1363 شروع «سمفونی مردگان» بود، در کنار دبیری ادبیات، در جلسات داستان گلشیری حاضر و جلسات داستان نویسی با جوان‌ترها برگزار می‌کند که رویا شاپوریان حاصل آن دوره است. در این فاصله مجموعه داستان «آخرین نسل برتر» و نمایشنامه‌های «دلی بای و آهو»، «ورگ» و «تا کجا با منی» چاپ شد.

فعالیتها

معروفی در سال ۱۳۶۶ مدیر اجرای صحنه‌ای و ارکستر سمفونیک تهران شد و توانست بیش از ۵۰۰ کنسرت از هنرمندان گوناگون را در این سال‌ها برگزار کند. همچنین در سال 1369 ماهنامه فرهنگی ـ ادبی «گردون» را راه اندازی کرد . در مجله «گردون» نویسندگان و شاعرانی همچون حمید مصدق، هوشنگ گلشیری، محمدعلی سپانلو، ناصر زراعتی، علی بابا چاهی، منصور ادبی، سیمین دانشور، شمسی لنگرودی و بسیاری به ترجمه تالیف پرداخت تا اینکه اوایل دهه 1370 مجله «گردون» توقیف شد. بعد آن معرفی مهاجرت کرد.

جوایز

آثار معروفی به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. اولین جایزه‌ی بین‌المللی خود، جایزه‌ی هلمن – هامت در سال 1396 بصورت مشترک با هوشنگ گلشیری دریافت کرد. در همین سال از طرف اتحادیه‌های روزنامه نگاران کانادا جایزه‌ی روزنامه نگار آزاد را از آن خود کرد. همچنین در سال 1379 موفق به کسب جایزه‌ی فلسفی – ادبی روکامپ به خاطر کتاب «سمفونی مردگان» شد.

آثار 

مهم‌ترین اثرش «سمفونی مردگان» که به زبان‌های آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است.

داستان‌های کوتاه عباس معروفی

«روبه‌روی آفتاب» سال ۱۳۵۹، «آخرین نسل برتر» سال ۱۳۶۵، «عطر یاس» سال۱۳۷۱ و «شاهزاده برهنه» سال ۱۳۷۹، «دریاروندگان جزیره آبی‌تر» سال ۱۳۸۲.

نمایشنامه‌ها

«ورگ» سال ۱۳۶۵، «تا کجا منی» سالهای۶۲ ـ ۱۳۶۱، «دلی بای و آهو» سال۱۳۶۶، «آونگ خاطره‌های ما» سال ۱۳۸۲ و «خدا گاو را آفرید» سال ۱۳۹۷).

اثر «تماماً مخصوص» نیز خاطرات خودنوشته‌ی عباس معروفی است.

ترجمه‌ی کتاب «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» از امانوئیل اشمیت را هم در کارنامه‌ی حرفه‌ای خود دارد.

خلاصه‌ای از سمفونی مردگان

با این کتاب با خانواده‌ای شش نفره و با سختیها و بدبختیهایشان همراه می شویم. پسر بزرگ بعلت پردیدن از بلندی فلج و درگوشه‌ای بدون هیچ حرکتی افتاده، پسر دوم اورهان فرزند موردعلاقه و عزیزدردانه پدر است؛ زیرا راه پدر را در پیش گرفته و تفکرات او را دنبال می‌کند. دوقلوهایی به نام‌های آیدا و آیدین دو فرزند دیگر این خانواده است. آیدا که دختری احساساتی برای فرار از آن خانه دوست دارد خواستگاری درِ خانه‌شان را بزند و او را خوشبخت کند. آیدین هم که به دنبال پیشرفت است. دوست دارد کتاب بخواند، شعر بگوید. پدر خانواده از شعر گفتن و کتاب خواندن آیدین می‌ترسد فشار را بر روی او بیشتر می‌کند؛ کتاب‌هایش را می‌سوزاند و به دنبالش، آیدین از خانه می‌رود. آیدا که بر خلاف خواست پدر با مردی ثروتمند ازدواج می‌کند، در زندگی‌اش گرفتار مشکلات زیادی می‌شود و روی خوشی را نمی‌بیند. اگر در این خانواده اورهان مورد علاقه پدر است آیدین هم مورد علاقه مادرش است و مادرش او را بیش از بقیه بچه‌هادوست دارد. و همین سبب حسادت اورهان به بردارش آیدین است. در این رمان هر کدام از شخصیتها با عذاب و بدبختی‌ دست به گریبان هستند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *